گلاریشا روی زمین

ساخت وبلاگ
اگر آنروز شعرم را نمی خواندیاگر آنروز شعرم را   رها   از هرچه در دنیا نمی خواندیاگر آنروز سوی خود مرا تنها نمی خواندیاگر آنروز  اگرهای مرا اما نمی خواندی اگر آنروز چشم و گوش شعر کولی ام را وا نمی کردی گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 21:00

"یک روز صبح گرگور از خوابی آشفته بیدار شد و فهمید که در تخت خوابش به حشره ای بزرگ بدل شده است" این خط اول یک داستان کوتاه است و تا پایان کتاب اتفاق بزرگتری نخواهد افتاد . در همان خط اول خواننده حیرت ز گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 21:00

سالها را یک به یک با انگشت های دستم به یک دهه رسیده ام با انگشت شصتم دهه ی سقوط و سوختن یک نسل دهه ی سرسختی نابودی غرور آدمها ده ی بدبختیجمعه ها یک شعر جدید برای سمینار فردارویای حاضرانی که از شعرهایم  تمجید میکردند سرگرم احساسی که از جنس خود من بودآواز های خیلی خاص جیبسی کینگ یا داریوشنیمه های شب فرانتس کافکا و یا حتی بوف کورع گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1397 ساعت: 17:38

چشم های حریص خیره سردرگمدنیای کودکی که باد براحتی باخودش بردمشت های گره خورده لبریز خونی کهرویای مغروری که باد آن را با خودش بردیک گوشه یک جای دنج یک شعر رازآلود بکر اما باد لعنتی آن را هم با خودش برداصلا باور نمیکردم بیدار بوده باشم انگاراصلا باورم نمیشد غوطه ور شده بودم در بادرنج هایی که طعم فقر را یدک میکشیدودردهایی که باد اما آن ها را نبرده بو گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1397 ساعت: 17:38